Wednesday, September 19, 2007

مقاله مشارکت فرهنگی

بنام خدا
چكيده پايان نامه كارشناسي ارشد تهمتن سالاري
موضوع ؛بررسي عوامل مؤثربرمشاركت فرهنگي قشرهاي مختلف مردم درشهركرمان.
مقدمه:
قديمي ترين نصايح پدران به فرزندان؛تكاندن غباركاهلي ازجسم؛حركت بالنده به سوي آينده اي روشن؛آگاهي ازفضيلت انساني براي آرامش روح؛كمك به ديگران براي ارضاي فكروذهنيت معقول انسان بوده است.پدران بيناوانديشمندما،زمان ومكان رادرحلقه محاصره ذهنيت عقلاني خودداشتند،تافرزندان رابراي آينده اي نيك رهنمون شوند. آثارخردمندان،فلاسفه،شاعران ومتفكران رارودررودرشبهاي خاص براي اهل خانه قرائت ميكردندوبه تفسيرآنچه آموخته بودند مي پرداختند.اگرنكته اي مبهم باقي ميماند،درفردايي ديگر،مباني آن راازدانايان فرامي گرفتندوبازدرمحفلي ديگر،براي اهل خانه بازگوميكردند.
پس فرزندان چنين باروراني بسيارسريع ازگردش چرخ مي آموختند كه گذرعمرسريع است وبراي ديدن آن بايدبه شتابِ آبهاي جاريِ جويهانظردوزندووقت راتلف نكنند.
اين حركت سنتي وقبيله اي پدران ماباورود تكنولوژي-كه آميخته به بينش جديدي بود،متحول ترشد.تكنولوژي جديدراه فراگيري راهموارترورسيدن به دانايي بيشترراساده تركرد.اماآن فكرجديديعني»تكنولوژي«بايدبراي پدران ومادران سنتي پيشه ،درسرزمين كهن ماحل مي شد،پس،تكنولوژي چه بود؟باخودچه آورده بود؟راه فراگيري آن درپهن دشت علوم چگونه بود؟به راستي،انديشه علمي ازچه طريقي ازاين خردِتكنولوژيك بهره ميگرفت؟ازاين به بعد،درنحوه تفكرپدران كره خاكي ماشقاق به وجودآمد،هركس به اندازه خردوذهنيت خودازتكنولوژي علمي بهره گرفت:آنان كه دركارزارانديشه بي رمق وكوفته وناتوان شدند،دركارتهيه خميرمايه اوليه تكنولوژي فروماندندوكشتيشان به گل نشست وبرخي كه مصمم به تسخير آن بودند،به سرعت باانديشه اي تكنولوژيك بازمان وزمانه به پيش تاختند.ازاين روخردازآن كساني شدكه بيشترفهميدند.اماهرباركه مافروافتادگان درمعبر تكنولوژي خواستيم نحوه كاربرددرست آن رافراگيريم،مشكلي پيش آمدوكارمالنگ ماند.
امروزه ميدانيم كه دركارگاه علوم اجتماعي جديدبررسي اين گونه مسايل،كه به شناخت شاخصهاوكاربرددقيق آخرين داده هاي كارگاههاي تكنولوژيك برميگردد،كاري است بس دشوار.انديشه امروزين علوم اجتماعي،درجازدن وخانه ساختن درهمان مكانهاي اوليه تحقيق رانمي پذيرد.نظريه ها،روشها،ابزارهاي تحقيق درعلوم اجتماعي به سرعت درحال تغييرندوبه پيش ميروند بايد همت كنيم كه مبادااين تغييرات فاصله مارا زيادكند.پس بتازيم تانمانيم

بيان مسئله؛(تعريف مسئله) :
باشكست آن دسته ازبرنامه هاي توسعه كه تنهابرملاك هاي فني واقتصادي تأكيدداشتند،چندسالي است كه نگرشي نوبه مفهوم توسعه (development) رواج پيداكرده است.
براساس اين نگرش توسعه تنهاپيشرفت فني واقتصادي نيست،بلكه عامل اساسي درآن «فرهنگ» است،بسياري ازكشورهاي به اصطلاح جهان سوم درآرزوي دست يابي به ويژگيهاي كشورهاي جهان اول ياتوسعه يافته تلاش كردند،تابافروش منابع ملي يااستقراض ازكشورهاي بيگانه به توسعه كه نمودهاي آن رادرافزايش شهرنشيني ،بلندمرتبه سازي ساختماني،ازديادخودروهاي شخصي و…مي ديدند،دست يابند.
اماپيامدهايي مانندازهم گسيختگي نظم اجتماعي،آلودگي محيط زيست ،افزايش شكاف طبقاطي ،فقروبدهي هاي كلان خارجي،سراب توسعه يافتگي رابرهم زد،اهميت يافتن عامل«فرهنگ» درتوسعه ورواج بحث« توسعه فرهنگي» پس ازاين تجربه اندوزيهاي گرانقيمت مطرح شد،يكي ازمحورهاي اصلي توسعه فرهنگي وشايداصلي ترين محورآن رايا« مشاركت فرهنگي » دانست،اگربناباشدتوسعه فرهنگي تحقق يابد،بايدفرهنگ ازوضعيتي كه درآن به شكل كالائي لوكس مطرح است خارج شودودردسترس همگان بويژه گروههاي محروم اقتصادي ،اجتماعي قرارگيرد.حق شركت درزندگي فرهنگي يكي ازحقوق اساسي انسان است،درميان اصول اعلاميه حقوق بشراصلي هست كه مقررميدارد:
‹‹ هرفرحق داردآزادانه درزندگي فرهنگي جامعه شركت كند،ازهنرهابرخوردارشودودرپيشرفت علم ومزاياي آن سهيم باشد.››
درديدگاه سنتي تربيت تنهادرچارچوب مدرسه ممكن بودوفرهنگ تنهامحدودبه هنرهاوادبيات مي شد،اماامروزه مفهومي وسيع ازفرهنگ مطرح است كه تمامي شيوه زندگي فردونحوةپنداروكردارش رادربر مي گيرد،ازاين رومي بايدچارچوبهاوديدگاههاي سنتي كه بهره گيري ازفرهنگ وشركت درآن راانتخابي منوط به وضعيت اقتصادي،اجتماعي افرادمي كند،دگرگون شودوفرهنگ توأم بازندگي وآموزش مداوم باشدتاهركس به مقتضاي خواست واستعدادوتوانش بتواندازفرهنگ بهره گيردودرآن شركت كند،ضمن اينكه روشن است كه مشاركت همگان درفرهنگ كه درظاهرمسئله اي فردي به نظرمي رسدجزباجستجوي راه حل هاي جمعي تحقق نمي يابد،به همين دليل همت ومشاركت جمع رامي طلبد،درضمن دگرگونيهاوتفاوتهايي كه جامعة امروزراازگذشته جدامي سازدضرورت اين امررادوچندان ساخته است،كه برخي ازاين دگرگونيهاعبارتنداز:
1-افزايش جمعيت
2-گسترش شهرنشيني
3-افزايش سوادوآگاهيهاي عمومي
4-پيدايش اوقات فراغت
5-افزايش بيكاري
ازآنجائيكه بحث« مشاركت فرهنگي » تعلق به چنددهه اخيرداردوبويژه ازطرح اين موضوع دراين چندسالي بيش نمي گذرد،لازم است باآنجام بررسي هاومطالعات علمي هرچه بيشتربه تشريح وتبيين ابعادوزواياي آن پرداخت،دراين راستايكي ازاقدامات ضروري بررسي جايگاهي است كه مشاركت فرهنگي درسياست فرهنگي دارد،سياست فرهنگي بيانگرخواست وتلاش نظامي سياسي درپي جويي ودست يابي به اهداف فرهنگي است.
روشن است كه هرنظام سياسي باتوجه به درك وتصويري كه ازخصوصيات جامعه ايده آل دارد،اهداف،خط مشي هاوسياست هاي خودرادرتمامي زمينه هاوازجمله فرهنگ ترسيم وتدوين ميكند،باتوجه به اهميتي كه امروزه « مشاركت فرهنگي » درمباحث مربوط به توسعه پيداكرده روشن است كه بي توجهي به آن درسياست فرهنگي موجب غفلت ورزيدن ازاهميت آن به عنوان يكي ازمهمترين شرايط لازم براي دست يابي به توسعه انساني ميگردد،بنا براين ميتوان نتيجه گرفت كه دركنارتوجه به بعد فرهنگي توسعه،موضوع « مشاركت فرهنگي »نيزتعلق به ساليان اخيرداردوعمده هدف سياست فرهنگي تلاش براي ايجادافزايش وگسترش مشاركت همگان درفرهنگ است،درهمين راستالازم است كه تعاريفي ازمشاركت،مشاركت فرهنگي وسياست فرهنگي داشته باشيم.
مشاركت؛مشاركت به معناي شركت داوطلبانه،ارادي وآگاهانه افراد،گروههاوسازمانهاي تشكيل دهنده يك جامعه درفعاليتهاي اقتصادي،اجتماعي،سياسي وفرهنگي آن جامعه براي رسيدن به توسعه پايدار،متوازن وهمه جانبه زندگي مي باشد،دراين تعريف چنانچه ملاحظه مي گرددمفهوم مشاركت داراي سه ويژگي برجسته است.
اول: سامانمند است،يعني به عنوان يك پديده وهم چنين به عنوان يك مفهوم ازعناصراجزائي تشكيل شده است كه درراستاي تحقق اهداف خاصي شكل مي گيرد.
دوم: سازمان يافته است،يعني به عنوان يك پديده وهم چنين به عنوان يك مفهوم درعمل نيازبه ايجادپيش زمينه ها،شرايط،امكانات وتشكيلات خاصي دارد.
سوم:توسعه اي است،يعني به عنوان يك پديده وهمچنين به عنوان يك مفهوم پيرامون كانون وهسته فرايندتوسعه پايدار،متوازن وهمه جانبه زندگي شكل گرفته است وهدف اساسي آن نيزكمك به تحقق اين فرايند است.
مشاركت فرهنگي؛تعريف « مشاركت فرهنگي » ازحيث ملاحظات نظري وروش شناختي ازتعريف عمومي مشاركت جدانيست،« مشاركت فرهنگي»يعني شركت داوطلبانه،ارادي وآگاهانه افراد،گروههاوسازمانهاي تشكيل دهنده يك جامعه درابعادگوناگون زندگي فرهنگي آن جامعه به منظورگسترش توسعه پايدار،متوازن وهمه جانبه زندگي فرهنگي.
براي روشنتر شدن مفهوم«مشاركت فرهنگي »،مفاهيم كليدي مشاركت فرهنگي
(1- شركت داوطلبانه،ارادي وآگاهانه 2- افرادوگروههاوسازمانهاي تشكيل دهنده يك جامعه 3- ابعادگوناگون زندگي فرهنگي آن جامعه4- به منظورگسترش توسعه پايدار،متوازن وهمه جانبه زندگي فرهنگي جامعه)راموردبررسي قرارمي دهيم.
شركت داوطلبانه وآگاهانه وارادي به اين معناست كه حضوردرعرصه « مشاركت فرهنگي»حضوري است فعالانه،باانگيزه،فارغ ازالزامات وتعين هاي تحميلي،درواقع حضوري است مبتني برتصميم گيري عاقلانه وآگاهانه بااتكاءبه شناخت بدون داده هاوتأثيرات« مشاركت فرهنگي»كه برمبناي همين اصل اين نوع فعاليتهاازفعاليتهاي معمولي وروزمره زندگي قابل تفكيك اند.
وجودوضرورت «مشاركت فرهنگي»بطورارادي،داوطلبانه وآگاهانه،افراد،گروههاوسازمانهاي تشكيل دهنده يك جامعه به نحوي حكايت ازتنوع مشاركت كنندگان وهمچنين جمعي بودن امر«مشاركت فرهنگي»مي كندوگستره پهن دامنه «مشاركت فرهنگي»رانشان مي دهد.
ابعادگوناگون زندگي فرهنگي يك جامعه بعنوان يكي ازمجموعه مفاهيم كليدي ياد شده دلالت برجنبه هاي گوناگون وبه هم پيوسته عرصه زندگي فرهنگي مي كندكه مشاركت كنندگان دراين جنبه هاي متنوع به طورآگاهانه وارادي به«مشاركت فرهنگي»مي پردازند.
اگرتوسعه رافرايندپيچيده وجامعي بدانيم كه منجربه ايجادنوگرايي ونوسازي دربافتهاي اقتصادي،سياسي،اجتماعي،فرهنگي جامعه اي خاص ميشود،آنگاه توسعه پايدار،متوازن وهمه جانبه زندگي فرهنگي آن جامعه فرايندپيچيده وجامعي خواهدبودكه منجربه ايجادنوگرايي فرهنگي درعرصه زيربناههاي فكري ونوسازي فرهنگي درحوزه روبنايي عيني جنبه هاي گوناگون زندگي فرهنگي يك جامعه مي شود،به پايداري محيط زيست فرهنگي،منابع فرهنگي،ميراث فرهنگي آن جامعه كمك مي كندوجنبه هاي گوناگون شئونات اقتصادي،سياسي،اجتماعي وفرهنگي جامعه رابطورمتوازن درنظرمي گيرد.
‹ سياست فرهنگي› درتعريغي ساده‹‹ مجموعه اي ازتدابيربراي تعيين وظايف دولت وسازمانهاي غيردولتي درزمينه فرهنگ،جهت رسيدن به اهداف موردنظراست،بطوركلي اصطلاح توسعه فرهنگي اشاره به فرايندتوسعه وپيشرفت درزندگي فرهنگي يك اجتماع داردكه هدف آن دستيابي به ارزشهاي فرهنگي است كه درارتباط دائم باشدباشرايط عمومي توسعه اقتصادي،اجتماعي››.
يكي ازپيش شرطهاي مهم توسعه فرهنگي كه ازعوامل اصلي تحقق عيني آن نيزمحسوب ميشود،‹‹ مشاركت فرهنگي ›› است.

روش تحقيق؛
الف)نوع روش :
داده هاونتايج به كارگرفته شده دراين مقاله مربوط به تحقيقي است كه درآن ازروش تحقيق«پيمايشي»(survey)استفاده شده است .(بررسي عوامل مؤثربرمشاركت قشرهاي مختلف مردم درشهركرمان) «تحقيق پيمايشي يا زمينه يابي،جمعيتهاي بزرگ راباانتخاب ومطالعةنمونه هاي منتخب ازآن جامعه ها براي كشف ميزان نسبي شيوع،توزيع وروابط متقابل روان شناختي وجامعه شناختي موردبررسي قرارميدهد.
اين روش تحقيق به مفهوم علمي اجتماعي كاملاًتازگي داردوازپيشرفتهاي قرن بيستم به شمارميرود.(كرلينجر:1376:66)
سطح تحليل وواحدتحليل :
دراين تحقيق سطح تحليل خرد وواحدتحليل،فردپاسخگوميباشد.
جامعةآماري،حجم نمونه وروش نمونه گيري :
درسطح تحليل خردبراي سنجش ميزان مشاركت مردم درامورفرهنگي درميان مردم شهركرمان جمعيت(75-10)ساكن شهركرمان به عنوان جامعةآماري درنظرگرفته شدوجامعةنمونه ازاين جامعةآماري بااستفاده ازشيوه نمونه گيري خوشه أي انتخاب شد.
ابزارگردآوري داده ها:
عمده ترين ابزار جمع آوري اطلاعات اين تحقيق پرسشنامه است.
اعتبارپرسشهاي پرسشنامه:
براي تضمين اعتبار پرسشهاي پرسشنامه ارزش اعتبارصوري استفاده شد،براين اساس بااستفاده ازنظرداوران وافرادمتخصص دردومرحله باانجام آزمون مقدماتي پرسشهاي پرسشنامه حك واصلاح گرديد.
روايي ابزارسنجش:
براي آزمون روايي(پايايي)ابزارسنجش،پرسشنامه تهيه شده دردومرحله موردآزمون مقدماتي قرارگرفت.بدين سان پس ازگردآوري نظرات ارائه شده به حك واصلاح وتعديل وتغييروتعويض پرسشهامبادرت گرديد.



آزمونهاي آماري:
دراين تحقيق متناسب باسطح سنجش داده ها،ازآزمونهاي آماري متناسب استفاده شده است،براي آزمون فرضيات تحقيق ازآزمون كاي اسكوار(خي دو)وبراي سنجش ضريب همبستگي لاندا استفاده شده است.
فرضيات تحقيق:
فرضيه اصلي؛
بين قشربندي اجتماعي حاكم درجامعه با«مشاركت فرهنگي»آنهارابطه وجوددارد.
فرضيات فرعي؛
فرضيه نخست:
بين سن وميزان«مشاركت فرهنگي»قشرهاي مختلف مردم رابطه وجوددارد.
فرضيه دوم:
بين جنس وميزان«مشاركت فرهنگي»قشرهاي مختلف مردم رابطه وجوددارد.
فرضيه سوم:
بين ميزان تحصيلات وميزان «مشاركت فرهنگي»قشرهاي مختلف مردم رابطه وجوددارد.
فرضيه چهارم:
بين دسترسي به مراكز فرهنگي وميزان«مشاركت فرهنگي»قشرهاي مختلف مردم رابطه وجوددارد.
فرضيه پنجم:
بين شغل وميزان«مشاركت فرهنگي»قشرهاي مختلف مردم رابطه وجودارد.
فرضيه ششم:
بين وضعيت تأهل وميزان«مشاركت فرهنگي»قشرهاي مختلف مردم رابطه وجوددارد.
تعريف مفاهيم اساسي تحقيق:
فرهنگ؛
درزبان فارسي،فرهنگ بامفاهيمي ازقبيل علم،هنر،حرفه،فن،آموزش وآموختن،خرد،ادبيات واداب ومعاشرت مترادف گرديده است.دردايره المعارف بريتانيكانزديك به دويست تعريف گوناگون ازفرهنگ ارائه شده است.ازديد تيلور،مردم شناس انگليسي،فرهنگ يك كليت پيچيده است كه شامل باورها،هنر،اخلاقيات،قانون،رسوم وهرگونه قابليت وعاداتي است كه فرد بعنوان عضو جامعه كسب مي كند.درنظركلوكهون فرهنگ مشتمل است برالگوههاي رفتاري صريح وروشن ياغيرصريح وضمني،كه بوسيلةنهادهاوبه گونةنمادي كسب ومنتقل مي شودوشامل بهترين دستاوردهاي گروههاي انساني است.جان لنگ معتقد است:فرهنگها درسراسرجهان منحصربه فردند؛زيراهرفرهنگي زمينه وبسترتاريخي خاص خودرادارد…تفاوت درتجربيات تاريخي،محيطهاي طبيعي متفاوت وجهان بيني هاي مختلف،فرهنگهاي گوناگون رابوجودآورده است،گرچه انسانها درمناطق مختلف ازنظرساختمان جسماني بايكديگرهمانندي دارند.
اشپنگرمكتبش رابراصالت فرهنگي بنيان گذاشته ومعتقدبودكه حيات وحركت يك جامعه به حركت فرهنگش وابسته است ومرگ يك جامعه،مرگ فرهنگ آن جامعه است،وبراي ايجادرستاخيزي اجتماعي وانگيزشي انساني دريك عصر،روشنفكران وپيشوايان فكري آن عصربايدبه بعثت فرهنگي بپردازند با توجه به تعاريف متعدد،مي توان فرهنگ رابازتاب اسرارروح وانديشةآدمي دانست كه شامل همةاجزاءوعناصرمحيطي است كه برپايةهزاران سال تجربةتاريخي دريك محيط جغرافيايي طي زمان شكل گرفته وريشه درفطرت انسانهاوانواع منابع طبيعي درهرنقطه ازجهان دارد.
مشاركت:
مشاركت ازنظرلغوي بروزن مفاعله به معناي شركت دوجانبه ومتقابل افرادبراي انجام امري ميباشد.
فرهنگ انگليسي آكسفوردمشاركت را،كنش يا واقعيت شركت داشتن وسهم داشتن معني كرده است كه دراين معنامشاركت مي توتند،مقطعي،معطوف به هدف خاص ويابخشي ازحيات اجتماعي باشد.باهدف ازپيش تعريف شده وياناظربربخش خاصي اززندگي اجتماعي باشد،اخلاقي ياغيراخلاقي،مبتني برهدفهاي مثبت ياهدفهاي شرورانه باشد،تحميلي ياداوطلبانه وآزادباشد،كنترل شده وياخودجوش باشد.
آرنشتاين؛‹‹ مشاركت رانوعي توزيع مجددقدرت ميداندكه به سبب آن،شهرونداني راكه درحال حاظردرفرآيندسياسي واقتصادي كنارگذاشته شده اند،قادرمي سازدتابه تدريج درآينده شركت داده شوند››.
يومالل؛‹‹ به نظريومالل،مشاركت درمفهوم گسترده اش برانگيختن حساسيت مردم ودرنتيجه به معني افزايش درك وتوان آنان براي پاسخگويي به طرحهاي توسعه ونيزبه معناي تشويق ابتكارات محلي است››.
ساروخاني؛ «ساروخاني مشاركت را،شركت فعالانه انسانهادر حيات سياسي،اقتصادي وفرهنگي وبطوركلي تمامي ابعاد حيات ميدانند».
سازمان ملل در1981مشاركت را؛ ايجادفرصتهايي كه همه اعضاي يك اجتماع محلي وجامعه بزرگترراقادربه مشاركت فعال ومؤثردرفرآيندتوسعه وبهره برداري ازثمرات ومنافع توسعه نمايد،تعريف نموده است.
مشاركت فرهنگي؛
تعريف « مشاركت فرهنگي » ازحيث ملاحظات نظري وروش شناختي ازتعريف عمومي مشاركت جدانيست،« مشاركت فرهنگي»يعني شركت داوطلبانه،ارادي وآگاهانه افراد،گروههاوسازمانهاي تشكيل دهنده يك جامعه درابعادگوناگون زندگي فرهنگي آن جامعه به منظورگسترش توسعه پايدار،متوازن وهمه جانبه زندگي فرهنگي.
براي روشنتر شدن مفهوم«مشاركت فرهنگي »،مفاهيم كليدي مشاركت فرهنگي
(1- شركت داوطلبانه،ارادي وآگاهانه 2- افرادوگروههاوسازمانهاي تشكيل دهنده يك جامعه 3- ابعادگوناگون زندگي فرهنگي آن جامعه4- به منظورگسترش توسعه پايدار،متوازن وهمه جانبه زندگي فرهنگي جامعه)راموردبررسي قرارمي دهيم.
شركت داوطلبانه وآگاهانه وارادي به اين معناست كه حضوردرعرصه « مشاركت فرهنگي»حضوري است فعالانه،باانگيزه،فارغ ازالزامات وتعين هاي تحميلي،درواقع حضوري است مبتني برتصميم گيري عاقلانه وآگاهانه بااتكاءبه شناخت بدون داده هاوتأثيرات« مشاركت فرهنگي»كه برمبناي همين اصل اين نوع فعاليتهاازفعاليتهاي معمولي وروزمره زندگي قابل تفكيك اند.
وجودوضرورت «مشاركت فرهنگي»بطورارادي،داوطلبانه وآگاهانه،افراد،گروههاوسازمانهاي تشكيل دهنده يك جامعه به نحوي حكايت ازتنوع مشاركت كنندگان وهمچنين جمعي بودن امر«مشاركت فرهنگي»مي كندوگستره پهن دامنه «مشاركت فرهنگي»رانشان مي دهد.
ابعادگوناگون زندگي فرهنگي يك جامعه بعنوان يكي ازمجموعه مفاهيم كليدي ياد شده دلالت برجنبه هاي گوناگون وبه هم پيوسته عرصه زندگي فرهنگي مي كندكه مشاركت كنندگان دراين جنبه هاي متنوع به طورآگاهانه وارادي به«مشاركت فرهنگي»مي پردازند.
اگرتوسعه رافرايندپيچيده وجامعي بدانيم كه منجربه ايجادنوگرايي ونوسازي دربافتهاي اقتصادي،سياسي،اجتماعي،فرهنگي جامعه اي خاص ميشود،آنگاه توسعه پايدار،متوازن وهمه جانبه زندگي فرهنگي آن جامعه فرايندپيچيده وجامعي خواهدبودكه منجربه ايجادنوگرايي فرهنگي درعرصه زيربناههاي فكري ونوسازي فرهنگي درحوزه روبنايي عيني جنبه هاي گوناگون زندگي فرهنگي يك جامعه مي شود،به پايداري محيط زيست فرهنگي،منابع فرهنگي،ميراث فرهنگي آن جامعه كمك مي كندوجنبه هاي گوناگون شئونات اقتصادي،سياسي،اجتماعي وفرهنگي جامعه رابطورمتوازن درنظرمي گيرد.
‹ سياست فرهنگي› درتعريغي ساده‹‹ مجموعه اي ازتدابيربراي تعيين وظايف دولت وسازمانهاي غيردولتي درزمينه فرهنگ،جهت رسيدن به اهداف موردنظراست،بطوركلي اصطلاح توسعه فرهنگي اشاره به فرايندتوسعه وپيشرفت درزندگي فرهنگي يگ اجتماع داردكه هدف آن دستيابي به ارزشهاي فرهنگي است كه درارتباط دائم باشدباشرايط عمومي توسعه اقتصادي،اجتماعي››.
يكي ازپيش شرطهاي مهم توسعه فرهنگي كه ازعوامل اصلي تحقق عيني آن نيزمحسوب ميشود،‹‹ مشاركت فرهنگي ›› است.
شاخصهاي كه دراين پژوهش بوسيله آنهامشاركت فرهنگي سنجيده شده اندعبارتنداز:
1.استفاده ازكانون فرهنگي وهنري مساجد
2.استفاده ازآموزشگاههاي آزادهنري سطح شهر
3.استفاده ازفروشگاههاي عرضه محصولات فرهنگي
4.استفاده ازكتابخانه
5.كمك وياري درمرمت بناههاي تاريخي




نتيجه گيري:
تحقيق حاضرنشان ميدهدكه ؛
رابطه معني داري بين متغيرهاي سن،جنس،تحصيلات،شغل،دسترسي به مراكزفرهنگي،قشربندي اجتماعي وميزان مشاركت قشرهاي مختلف مردم درشهركرمان وجودندارد.
وتنها بين وضعيت تأهل وميزان مشاركت فرهنگي قشرهاي مختلف مردم درشهركرمان رابطةمعني داري وجودداردكه اين رابطه غيرمستقيم ومنفي است.
منابع ومآخذ :
1.ا‏ُليت،تي اس،دربارةفرهنگ،ترجمه حميدشاهرخ،نشرمركز،چاپ اول،تهران،1369
2.دواس،دي راس،پيمايش درتحقيقات اجتماعي،ترجمةهوشنگ نايبي،نشر ني،چاپ اول تهران،1376
3.روح الاميني،محمود،مباني انسان شناسي(گردشهرباچراغ)،انتشارات عطار،چاپ ششم،تهران،1374
4.ساروخاني باقر،روشهاي تحقيق درعلوم اجتماعي،انتشارات پژوهشگاه علوم انساني ومطالعات فرهنگي،چاپ،پنجم،تهران،1378
5.سراي،حسن،مقدمه اي برنمونه گيري درتحقيق،انتشارات سمت،چاپ دوم،تهران،1375
6.شناسنامةمقدماتي استان كرمان،سازمان برنامه وبودجه
7.رفيع پور،فرامرز،كندكاوها وپندا شته ها،انتشارات شركت سهامي انتشار،چاپ نهم،تهران،1377
8.رضايي،عبدالعلي،مشاركت اجتماعي،وسيله ياهدف توسعه،ماهنامه اطلاعات سياسي اقتصادي،مؤسسه اطلاعات،شماره110-109،مهروآبان1375
9.گي روشه،جامعه شناسي تالكوت پارسونز،ترجمةنيك گهر،انتشارات تبيان،چاپ اول،تهران،1378
10.محسني تبريزي،عليرضا،بيگانگي مانعي براي مشاركت وتوسعه ملي،نامةپژوهش،شماره2،تابستان1375
11.مك لگان،پاتريشيا،عصرمشاركت،ترجمةمصطفي اسلاميه،نشردفترپژوهشهاي فرهنگي،چاپ دوم،تهران،1380
12.نويد،مهدي،فرهنگ ومقاومت فرهنگي،انتشارات فلق،چاپ اول،تهران،1374
نجاتي حسيني،سيدمحمود،مشاركت فرهنگي،انتشارات آن،چاپ اول،تهران،1379
13..نشريةسرشماري استان كرمان،سال1375،سازمان برنامه وبودجه
14.نامه علوم اجتماعي،شماره 17،بهاروتابستان1380

عناوين تعدادي ازتحقيقات ومقالاتي كه بوسيله محقق (تهمتن سالاري)انجام گرفته است عبارتنداز:
1. بررسي علل وعوامل بزهكاري نوجوانان درشهربافت.
2. اعتياد،انواع،مصرف،مرگ تدريجي ،درمان،پيشگيري.
3. بزهكاري ونابهنجاريهاي كودكان ونوجوانان ازديدگاه جامعه شناسي.
4. بررسي علل اعتيادبه سيگاردربين معلمين مقطع دبستان ناحيه يك كرمان.
5. عوامل مؤثربرطلاق درشهركرمان.
6. بررسي انحرافات اجتماعي ازديدگاه جامعه شناسي.
7. بررسي عوامل اجتماعي،فرهنگي،خانوادگي،مؤثربرمشكلات اخلاقي دختران (دبيرستانهاي غيرانتفاعي)شهركرمان.
8. ركودخودباوري دربين دانشجويان دانشگاه آزاداسلامي واحدكرمان.
9. طرزتلقي زنان كرماني نسبت به مصرف ترياك.
10. بچه هاي طلاق.
11. بررسي روشهاي افزايش عزت نفس نوجوانان وجوانان.
12. بررسي عوامل مؤثربر روي آوردن جوانان به مصرف مشروبات الكلي درشهركرمان.
13. بررسي شيوه معيشت ووضعيت تحصيلي كودكان دستفروش7تا12ساله درشهركرمان .
14. اعتياد،زندان،خانواده.
15. بررسي اعمال منافي عفت زنان درشهركرمان.
16. حقوق زن ازديدگاه اسلام(باتكيه برمنابع موجود).
ويك سري تحقيقات ومقالاتي كه ذكرنام آنهادراين جاضرورتي ندارد.به عنوان مثال
مقاله اي تحت عنوان ‹‹پيرامون سكولاريزم››و…

نويسنده :تهمتن سالاري كارشناس ارشد پژوهشگري اجتماعي ، استاد دانشگاه

No comments: